نویسنده: وانگ وانگ چنگ وان
1. تعبیر بیش از حد احساسات و واکنش های سگ ها - "سگ من آنقدر خوب است که به من آرامش می دهد" بسیاری از رفتارهای سگ ها غریزی است. آنها زبان انسان را نمی فهمند و توانایی تفکر منطقی قوی ندارند. آنها فقط می توانند آنچه را که در حال حاضر اتفاق می افتد با رفتار خود مرتبط کنند. اگرچه آنها به تغییرات عاطفی حساس هستند، اما به این معنی نیست که آنها واقعاً افکار انسان را درک می کنند. بسیاری از صاحبان حیوانات خانگی زن تمایل دارند احساسات و انتظارات خود را به سگ های خود تحمیل کنند. مثلاً وقتی خیلی غمگین هستند و سگ دست آنها را می لیسد، طبیعتاً احساسات خود را به سگ منتقل می کنند و فکر می کنند که سگ از آنها مراقبت می کند. در واقع، این فقط یک تصادف ساده است. این تعبیر بیش از حد می تواند ما را به سمت تقویت ناخودآگاه رفتارهای بد سگ ها در زندگی روزمره سوق دهد.تولید کنندگان قلاده سگ در چین
2. تنبیه و پاداش نامشخص و ناقص - «سگم را من کتک زدم و هر چه بیشتر کتک بخورد از من اطاعت نمی کند» هدف از تنبیه کاهش دفعات رفتار بد و افزایش دفعات خوب است. رفتار پنهانی اگر مجازات کامل نباشد بی معنی خواهد بود. بسیاری از صاحبان می خواهند سگ های خود را در صورت مرتکب اشتباه تنبیه کنند، اما نمی خواهند باعث ایجاد استرس و آسیب واقعی به سگ خود شوند. در این هنگام، آنها وانمود می کردند که عصبانی هستند، دست های خود را بالا می گرفتند و سر سگ فریاد می زدند. پس از تکرار این تظاهر، سگ فکر می کرد که ارباب با او بازی می کند و به جای اینکه جلوی رفتار بد را بگیرد، سگ بیشتر هیجان زده و خوشحال می شد. به عنوان مثال، بسیاری از زنان با سگ های بزرگ،تولید کنندگان قلاده سگ در چینوقتی سگ مشکلات رفتاری داشته باشد، سگ را کتک می زنند، و مجازات آن حداقل است، با نوازش سگ بزرگ با پشم ضخیم فرقی نمی کند و سگ فکر می کند: "من به شما برای این کار پاداش می دهم، او مرا نوازش می کند. ، من راحت هستم» و غیره. من طرفدار این نیستم که هدف نهایی مجازات سگ است. کارکرد تنبیه مهار رفتار بد و منجر به رفتار خوب بیشتر است نه تنبیه دائمی. در مورد ثواب هم همینطور است.تولید کنندگان قلاده سگ در چین
بسیاری از صاحبان نمی توانند احساسات خود را هنگامی که پاداش دریافت می کنند، رها کنند. در واقع آنچه باید به سگ ها منتقل کنیم اشتباه است و ما بسیار سخت گیر خواهیم بود. بله، بله، بله. ما خیلی خوشحال خواهیم شد هیچ دیالکتیک انسانی در تفکر سگ ها وجود ندارد. سیاه و سفید، درست و غلط وجود دارد. آنها وزن ندارند و "منطقه خاکستری" وجود ندارد. 3. هیچ مفهوم واضحی از مدیریت فضا وجود ندارد - "می توان روی مبل به رختخواب رفت یا حتی در همان سطح نشست" بسیاری از صاحبان سگ ها، به خصوص سگ های کوچک و متوسط، اغلب سگ های خود را در آغوش می گیرند و به آنها اجازه می دهند تخت، روی مبل یا حتی روی میز شام، و با سگ ها مانند دوستان یا فرزندانشان رفتار کنید. من نیاز به دوست داشتن و پرورش آنها را درک می کنم. اما مهم نیست که چه نوع حیوان خانگی دارید، باید مدیریت فضا را به خوبی انجام دهید. انجام ندادن یک کار خوب در مدیریت فضا به این معنی است که صاحب سگ اجازه نامحدود و بالا را به او داده است. سگها ژنها را از گرگ به ارث میبرند و از طبقهبندی آگاه هستند. به عبارت دیگر، اگر شما رئیس شرکت بودید، آیا کارمندانتان در زمانی که می توانستند در هر قسمت از شرکت وارد و خارج شوند، با شما مانند رئیس رفتار می کردند؟ آیا او می توانست ایده های دیگری داشته باشد؟ 4. هیچ مدیریت واحدی به شرط تربیت اعضای متعدد خانواده وجود ندارد - «شیوه تربیت سنتی پدر سخت گیر و مادر مهربان». گروه های پرورش سگ که من با آنها در تماس بوده ام عمدتاً دوستان زن و مرد هستند که با هم یک حیوان خانگی بزرگ می کنند، یا یک خانواده سه نفره که با هم یک حیوان خانگی بزرگ می کنند. روش و نگرش نسبت به سگ ها بسیار بردبار و حتی متنعم و انسان نما است. برعکس، مردان خانواده رفتاری بیش از حد منطقی با سگ دارند. آنها فکر می کنند سگ فقط یک حیوان خشن است و نباید زمان و انرژی زیادی را برای مدیریت او صرف کند. اگر اطاعت نکند، از ابتدایی ترین ابزارهای خشن استفاده می کند تا سگ را مجبور به مهار کند. در خانواده های دارای فرزند، کودکان اغلب عادات سگ را نمی دانند و از روی کنجکاوی و عشق با سگ ارتباط برقرار می کنند. به طور ناخودآگاه، سگ حتی ممکن است احساس ترس کند، که منجر به دفاع سگ، حمله و حمله به خانواده می شود. همه این رویکردها افراطی هستند و منجر به اطاعت نسبی می شوند: اطاعت از تنها یکی از اعضای خانواده و ایجاد کلاسی بر اساس نحوه برخورد بقیه اعضای خانواده با او. اگر می خواهیم سگی بتواند از تک تک اعضای خانواده اطاعت کند، باید یک وحدت کلی در کل مفهوم پرورش و مدیریت داشته باشیم.
زمان ارسال: دسامبر-08-2022